ارزش آموزش

مهدی بهلولی،روزنامه اعتماد،20/1/92

(این یاداشت با حذف بخشی از آن از سوی روزنامه به چاپ رسید.)

شش ماه پس از سه شنبه نهم اکتبر 2012،که ملاله یوسف زی،دختر نوجوان پاکستانی به دست نیروهای طالبان ترور گردید،شهناز نازلی،آموزگار مکتب خانه ای در پیشاور پاکستان،در روز سه شنبه 26 مارس 2013 در دویست متری مدرسه،هدف گلوله دو موتورسوار قرار گرفت. ملاله پس از انتقال به بیمارستان و بیرون آوردن گلوله از سرش و با تلاش های بسیار،زنده ماند اما نازلی سه ساعت پس از گلوله خوردن،در بیمارستان محل،جان باخت. نازلی،قربانی خشونتی شد که با دانش و روشنگری مخالف است و زیست و زندگی خویش را در نادانی و تعصب مردمان می جوید. گرچه شوربختانه،از این دست خبرهای اندوه برانگیز و دردآور،و کشته شدن دانش آموزان و آموزگاران،به ویژه در منطقه ی خاورمیانه،دیگر خبر چندان شگفتی نیست و بسیار شنیده می شود اما نبایستی به آسانی و به سکوت از کنار آنها هم گذشت،و به ویژه این دولت ها و زمامداران هستند که باید برای جان شهروندان خویش ارزش بیشتری قائل شوند و با بازنگری در سیاست های خود،در پی آشتی و همدلی ملی و جهانی برآیند.

مهدی بهلولی،روزنامه اعتماد،20/1/92

(این یاداشت با حذف بخشی از آن از سوی روزنامه به چاپ رسید.)

شش ماه پس از سه شنبه نهم اکتبر 2012،که ملاله یوسف زی،دختر نوجوان پاکستانی به دست نیروهای طالبان ترور گردید،شهناز نازلی،آموزگار مکتب خانه ای در پیشاور پاکستان،در روز سه شنبه 26 مارس 2013 در دویست متری مدرسه،هدف گلوله دو موتورسوار قرار گرفت. ملاله پس از انتقال به بیمارستان و بیرون آوردن گلوله از سرش و با تلاش های بسیار،زنده ماند اما نازلی سه ساعت پس از گلوله خوردن،در بیمارستان محل،جان باخت. نازلی،قربانی خشونتی شد که با دانش و روشنگری مخالف است و زیست و زندگی خویش را در نادانی و تعصب مردمان می جوید. گرچه شوربختانه،از این دست خبرهای اندوه برانگیز و دردآور،و کشته شدن دانش آموزان و آموزگاران،به ویژه در منطقه ی خاورمیانه،دیگر خبر چندان شگفتی نیست و بسیار شنیده می شود اما نبایستی به آسانی و به سکوت از کنار آنها هم گذشت،و به ویژه این دولت ها و زمامداران هستند که باید برای جان شهروندان خویش ارزش بیشتری قائل شوند و با بازنگری در سیاست های خود،در پی آشتی و همدلی ملی و جهانی برآیند.

به هر رو،این نگارنده به عنوان آموزگاری ایرانی،جستار کوتاهی درباب ارزش آموزش،که به فارسی برگردانده ام را،با یادی از همه ی کوشندگان و جان باختگان راه دانستن،به شهناز نازلی،این واپسین جان باخته ی راه آگاهی،تقدیم می دارم،اما پیش از آن گویی نمی شود که از شعر زیبای "بامداد" هم یادی نکرد که "نازلی،بنفشه بود،گل داد و مژده داد،زمستان شکست و رفت" :

"سخن گفتن درباره ی ارزش آموزش،کار بسیار آسانی است. هیچ انسانی،بدون آموزش نمی تواند،به معنای دقیق کلمه،زنده بماند. تنها با آموزش است که توانمندی شخص،می تواند تا بیشترین اندازه به کار گرفته شود. آموزش به انسان ها می گوید که چگونه بیندیشند،چگونه درست کار کنند،و چگونه تصمیم بگیرند. تنها از رهگذر آن است که شخص می تواند چیستی و کیستی متفاوتی بسازد. آموزش در زندگی،مانند خوراکی های ضروری اصلی،پوشاک و سرپناه،از بیشترین اهمیت برخوردار است. با آغاز شدن آن،ما می آموزیم که چگونه با دیگران همکاری کنیم و چگونه با یکدیگر دوست شویم. آنگونه که من به یاد دارم هنگامی که پدر- مادرم،مرا در مدرسه نام نویسی کردند نه تنها الفبا و عددها را آموختم بلکه توانستم دوستانی بیابم و با آنها و با آموزگارانم همکاری کنم.

شما با بزرگ تر شدن،با معنای رقابت و آرزو و هیجان ها و احساسات دیگری از این دست،روبرو خواهید شد،همچنین کنترل این هیجان ها و احساسات را خواهید آموخت و یاد می گیرید که چگونه در موقعیت های گوناگون،رفتار نمایید. آموزش،تنها به یادگیری آموزه های پایه ای همچون کار با رایانه،ریاضیات،جغرافیا و تاریخ محدود نمی شود و گستره ی بسیار فراخ تری می گیرد.

اگر می خواهید اثر آموزش را بر هر فردی ببینید بهتر است به راه و روش هایی که مردم خوب- آموزش دیده،دارند به ژرفی بنگرید و سپس رفتار آنها را با رفتار انسانی بی سواد بسنجید؛آنگاه شما تصویر روشنی از آموزش،و مفهوم درست اش خواهید یافت. آموزش یکی از سازه های ارزشمندی است که چهره و وجهه ی شخص را پی می ریزد، سازه ای زایا و سودرسان در زندگی شخص. آموزش،حقی است که هر کسی از آن برخوردارست. پرورش ذهن انسان،بدون آموزش،کامل نمی گردد. تنها از سر آموزش است که انسان توانایی می یابد که از انسان های دیگر آگاهی دریافت کند،از گذشته آگاه گردد و همه ی آگاهی های بایسته ی هم اکنون را بدست آورد. هنگامی که کسی گرداگرد جهان بگردد،مشاهده می کند که طبیعت انسانی،تا چه اندازه ی شگفت آوری همسان است،چه در هندوستان و استرالیا،و چه در لندن و اروپا و آمریکا.

اما آموزش و پرورش محافظه کار،اندیشیدن آزاد را بسیار دشوار می سازد. اگر ما به گونه ای آموزش ببینیم که در نسبت به دیگران،تنها،ویژگی و تفاوت بدست آوریم،پیشه ی بهتری بیابیم،کارآمدتر باشیم،و فرمانروایی گسترده تری بر دیگران داشته باشیم،آنگاه زندگی مان تنک مایه و پوچ خواهد بود. اگر ما به گونه ای آموزش ببینیم که تنها اشخاصی دانشمند باشیم،دانشورانی دلباخته ی کتاب ها گردیم،یا کارشناسانی معتاد به دانش،آنگاه ما به ویرانی و بدبختی جهان یاری رسان خواهیم شد. ما چه بسا سخت آموزش دیده باشیم،اما اگر بدون آمیزه ای از اندیشه و احساس باشیم زندگی مان نیمه کاره و ناسازگار است. آموزش و پرورش،نگاه و نگرشی بامعنا برای زندگی می پروراند. افراد متفاوت اند اما برای برجسته سازی تفاوت ها و میدان دادن به رشد گونه ای معین،آموزش و پرورش امری بایسته است. کار آموزش و پرورش،تنها پرورش ذهن نیست. پرورش ذهن،مایه ی کارآمدی است اما کمال به همراه نمی آورد؛گرچه دانش و کارآمدی دو امر ضروری هستند که با آموزش پرورده می شوند.

آموزش و پرورش بایستی به ما کمک کند تا پی به ارزش های ماندگار ببریم؛بدبختانه،سامانه ی کنونی آموزش و پرورش،ما را سر به راه،سرد،و سخت نیندیش بار می آورد. سیستم ها،چه آموزشی و چه سیاسی،بدون علت دگرگون نمی شوند. آنها هنگامی عوض می گردند که دگرگونی بنیادینی در خود ما پدید آید. بیش از سیستم،این فرد است که از اهمیت بیشتری برخوردار است،و تا زمانی که فرد فرآیند کمال خودش را درنیابد،هیچ سیستمی نمی تواند سامان و آشتی را به جهان ارمغان آورد."

http://etemadnewspaper.ir/Released/92-01-20/279.htm#234491

نظرات 1 + ارسال نظر
salam جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:59 ق.ظ


sale jadidetan mobarak

az khanevadeye agaye bodaghi va ya khodeshan khabar darid

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد