پای بستِ "مدرسه دوست داشتنی" وزیر

محمد رضا نیک نژاد،روزنامه آرمان ،18/11/91

  

      "مدرسه ای که من دوست دارم" نوشته ی حمید رضا حاجی بابایی و سوسن کشاورز با 191 صفحه و سه بخش و یک پیوست با بهای 5000 تومان را انتشارات مدرسه با همکاری سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش- با تخفیف 1500 تومانی- به مدرسه ها  فرستاد. کتابِ نوشته شده ی وزیر آموزش پرورش،باعنوان راهنمای عمل سیاستگذاران،مدیران،معلمان،دانش آموزان و خانواده ها به خوانندگان معرفی شده است. کتاب به ویژگی های مدرسه،دانش آموزان،مدیران،آموزگاران،درونمایه های آموزشی،خانواده ها و محله های دوست داشتنی نویسندگان می پردازد. بخش نخست آن از پیشینه موضوع مدرسه های معیار در درون و بیرون کشور سخن می گوید و سپس واژه های کلیدی کتاب،یعنی "من" و "مدرسه" را شرح می دهد. کتاب در دو بخش دیگر هم بر ویژگی عامل های اثرگذار در فرآیند یادگیری– یاددهی متمرکز شده است.

محمد رضا نیک نژاد،روزنامه آرمان ،18/11/91  

      

  

"مدرسه ای که من دوست دارم" نوشته ی حمید رضا حاجی بابایی و سوسن کشاورز با 191 صفحه و سه بخش و یک پیوست با بهای 5000 تومان را انتشارات مدرسه با همکاری سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش- با تخفیف 1500 تومانی- به مدرسه ها  فرستاد. کتابِ نوشته شده ی وزیر آموزش پرورش،باعنوان راهنمای عمل سیاستگذاران،مدیران،معلمان،دانش آموزان و خانواده ها به خوانندگان معرفی شده است. کتاب به ویژگی های مدرسه،دانش آموزان،مدیران،آموزگاران،درونمایه های آموزشی،خانواده ها و محله های دوست داشتنی نویسندگان می پردازد. بخش نخست آن از پیشینه موضوع مدرسه های معیار در درون و بیرون کشور سخن می گوید و سپس واژه های کلیدی کتاب،یعنی "من" و "مدرسه" را شرح می دهد. کتاب در دو بخش دیگر هم بر ویژگی عامل های اثرگذار در فرآیند یادگیری– یاددهی متمرکز شده است.

         با نگاهی گذرا به کتاب،آنچه که در آن بیش از هر چیز خودنمایی می کند واژه ها و گزاره هایی کلی،ناروشن و تفسیرپذیر است. اگرچه شاید این گونه واژه ها فراخور هدف های کلان یک سازمان یا نهاد دولتی و اجتماعی باشند،اما ایراد کار آنجاست که این گونه کلی گویی در سخنان فرادستان سامانه آموزشی ما آکنده است و تازگی چندانی ندارند. دوم آن که در بخش بیانیه ارزش های "سند تحول بنیادین آموزش و پرورش" پر است از این گونه واژه ها و گزاره ها- که البته به دلیل تفسیر پذیری و برداشت های سلیقه ای از آنها،بی گمان بسیاری از هدف های آن اجرایی نیست و پس از اندک زمانی به سرنوشت دیگر سندها دچار می شود. نزدیک ترین نمونه اجرای بی سامان این گونه گزاره و هدف ها،اجرای بی اولویت خودِ سند،یعنی پریدن از پله نخست- آماده سازی برنامه درسی ملی- به پله 112 هُمِ آن- دگرگونی ساختاری-  است. به گفته تهیه کنندگان نخستینِ این سند بالا دستی، قرار بر اجرای کامل آن تا سال 1404 بوده است که حاجی بابایی آن در یک سال اجرایی نمود! گویا ریشه این بی سامانی، در واژه های تعریف نشدنی و ابطال ناپذیرِ این گونه هدفهاست که راه را بر اجرای سلیقه ای تصمیم سازان و مجریان می گشاید.

     اما این نگارنده می خواهد از جایگاهی دیگر به درونمایه کتابِ وزیر بپردازد. با فرض اجرایی بودن هدف های مورد نظر وزیر و خانم کشاورز،هم اکنون دست اندازهای فراوانی در مدرسه ها برای اجرای این هدف ها وجود دارد که به آسانی نمی توان از آنها چشم پوشید.

      ماده خام سامانه آموزشی،دانش آموز است. دانش آموزانی که باید بنابر سند تحول و البته در مدرسه ای  که وزیر دوست دارد به "حیات طیبه" برسند و زمینه پدیدآوری "جامعه ای صالح" را فراهم سازند. ابزار فرآوری این ماده خام ،مدرسه هایی با فضاهایی آموزشی خوشایند،پرکشش و برانگیزاننده،ساختمان هایی فراخ،ایمن،سرسبز،شادی زا،کلاس هایی با امکانات آموزشی درخور مانند کتابخانه و آزمایشگاه،و در پایان دانش آموزانی با انگیزه هایی فراوان برای اجرای فرآیندهای یادگیری و یاددهی و درمیان گذاری تجربه های زندگی با یکدیگر و پیشی گرفتن از تجربه های گذشته و اکنون،رو به سوی جامعه ای برخاسته از همیاری و همکاری گروهی،است. از سوی دیگر سربازان پیاده این ارتش دانش و بینش افزایی،آموزگاران و نیروهای ستادی مدرسه ها هستند که با همدلی و همراهی با سیاست گذاران آموزشی با کمترین هزینه،هدف ها را به پیش خواهند برد.

      آرزو بر هیچ کس عیب نیست- بر وزیر هم همچنین- اما آرزو باید زمینه برآورده شدن را داشته باشد. رسیدن به انسان مورد نظر تصمیم سازان آموزشی،تنها در گفتار،نوشتار و تهیه سند نیست،بلکه به برنامه ریزی هایی بر پایه دانش و پژوهش از سویی و برآورد و تهیه امکانات از سوی دیگر است.

        از سوی دیگر گویا باید به وزیر یادآور شد که ایشان یک مقام اجرایی هستید و بیش و پیش از تعیین هدف ها، مجری آنها می باشید. در آموزش و پرورش نهادهای تصمیم ساز و سیاست گذار فراوانند اما مجریان کارکشته به سان کیمیا،دیریاب و کمیاب می باشند و البته کار برای اجرا فراوان. هدف های مورد نظر جناب وزیر در مدرسه ها اجرایی نیستند زیرا نرم افزار و سخت افزارِ درخور برای اجرای آنها وجود ندارد. به گفته خودتان بیش از 60 درصد مدرسه ها ایمنی درستی ندارند،میانگین دانش آموزان کلاس،در شهرهای بزرگ و متوسط بیش از استاندار پیش بینی شده سند تحول است،امکانات آموزشی بسیار ناچیز است،هنوز هم بیش از 150 هزار کلاس دارای بخاری نفتی اند،بسیاری از مدرسه ها را خیرین مدرسه ساز می سازند،دو سال است که سرانه دانش آموزی پرداخت نشده است،دانش آموزان در کلاس های بیش از 40 نفره،کوچک و رنگ و رو رفته و کسالت آور،چندان انگیزه ای برای یادگیری از خود نشان نمی دهند. درونمایه های خسته کننده و دور از زندگی روزمره و فراوانی عنوان های درسی و از همه مهمتر،آموزگارانی که در چند سال گذشته توان اقتصادی یشان به یک سوم کاهش یافته - و با تردستی،کار شبانه روزی و بکار گیری شغل دوم و سوم،روی خویش را سرخ نگاه می دارند- ماه هاست که چشم به راه چندین مورد از مطالبات اقتصادی خودند،با فرض همدلی با هدف های شما،توان همراهی ندارند. افزون بر این،آنها از سویی چندان سر از دگرگونی های گسترده شما در آموزش و پرورش در نمی آورند و از سوی دیگر دشواری های این سامانه را ژرف تر از آنی می دانند که با دگرگونی های ساختاری و روبنایی،سامان پذیرد. فرهنگیان در هیچ یک از گام های تصمیم سازی به حساب نمی آیند و از این رو در اجرای تصمیم ها نیز خود را مجریانی بی اختیار و بی تفاوت می یابند. از چنین مدرسه ای،چنین دانش آموزان و معلمانی،نباید بیش از اندازه انتظار داشت.

      گاهی گام های کوچک بسیار ماندگار تر از دگرگونی های گسترده و پر سر و صداست. گویا برای کاربدستان آموزش و پرورش،بالا بردن دستمزد فرهنگیان و درخور نمودن بودجه این نهاد گسترده و یا دست کم کنار گذاشتن 150 هزار بخاری نفتی،دشوارتر از تغییر ساختاری به این گستردگی است. جناب وزیر گویا مدرسه ای که شما دوست دارید چندان برای دانش آموزان و فرهنگیان پسندیده نیست و اگر پای بست را دریابید،نقش ایوان نیز پر شکوه و زیبا خواهد شد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد