درخواست انتخاباتی فرهنگیان

مهدی بهلولی،روزنامه آرمان،17/11/91

"فرهنگیان از آقای حاجی بابایی درخواست کرده‌اند که در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری حضور پیدا کنند‌... ‌ایشان هنوز جواب مثبت یا منفی در این زمینه نداده است‌... ایشان فعلا در حال مطالعه و بررسی در زمینه کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری هستند‌." ‌اینها سخنان محی‌الدین بهرام محمدیان،معاون وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان پژوهش و برنامه ‌ریزی آموزشی می باشد که در روز یکشنبه پانزدهم بهمن و در مراسم گشایش دانشگاه فرهنگیان در گفت و گو با خبرگزاری ایلنا بیان کرده است. گرچه خود حاجی بابایی،در همان مراسم و پس از شنیدن سخنان معاونش از زبان خبرنگاران،چنین واکنش نشان داده : "چه حرف‌های خطرناکی می‌زنید به طور حتم ایشان با شما شوخی کرده است‌... چه کسی این موضوع راگفته،این چه چیزهایی است که می‌گویید، نمی‌گذارید ما یک مقداری آرامش پیدا کنیم."

مهدی بهلولی،روزنامه آرمان،17/11/91

"فرهنگیان از آقای حاجی بابایی درخواست کرده‌اند که در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری حضور پیدا کنند‌... ‌ایشان هنوز جواب مثبت یا منفی در این زمینه نداده است‌... ایشان فعلا در حال مطالعه و بررسی در زمینه کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری هستند‌." ‌اینها سخنان محی‌الدین بهرام محمدیان،معاون وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان پژوهش و برنامه ‌ریزی آموزشی می باشد که در روز یکشنبه پانزدهم بهمن و در مراسم گشایش دانشگاه فرهنگیان در گفت و گو با خبرگزاری ایلنا بیان کرده است. گرچه خود حاجی بابایی،در همان مراسم و پس از شنیدن سخنان معاونش از زبان خبرنگاران،چنین واکنش نشان داده : "چه حرف‌های خطرناکی می‌زنید به طور حتم ایشان با شما شوخی کرده است‌... چه کسی این موضوع راگفته،این چه چیزهایی است که می‌گویید، نمی‌گذارید ما یک مقداری آرامش پیدا کنیم."

اما نخستین پرسشی که می توان پرسید این است که به راستی از میان بیش از دو میلیون فرهنگی بازنشسته و شاغل کشور،چه شماری از آنها،از حاجی بابایی چنین درخواستی دارند و آیا تاکنون در این باره،نظرسنجی علمی و درستی انجام گرفته است یا نه؟ و چرا چنین سخن و دیدگاهی سیاسی،بدین آسانی،از زبان همه ی فرهنگیان گفته و به همگی آنها نسبت داده شده است؟ آیا محمدیان در این باره از فرهنگیان سراسر کشور نمایندگی ویژه ای دارد؟ از سخنان وزیر چنین برمی آید که ایشان از این موضوع بی خبرند،پس نمی تواند پای نظرسنجی در میان باشد و محمدیان،دید و خواست قلبی خودشان را به زبان رانده اند،آن هم چه بسا از سر برخورد با فرهنگیانی که در وزارت خانه ی آموزش و پرورش،پیرامون خویش می بیند. اگر سخن محمدیان را نظر شخصی بدانیم- که به گمانم چنین است و گواه بسیار دارد- من نیز به عنوان یک آموزگار،به خود حق می دهم که در این باره نظر شخصی ام را بگویم. به باور من،اگر حاجی بابایی،نامزد انتخابات یازدهم ریاست جمهوری شود به هیچ رو پشتیبانی چشمگیر فرهنگیان را نخواهد داشت. البته این سخن،بر بیناد عملکرد ایشان در طول بیش از سه سال وزارت ایشان در آموزش و پرورش است. آنچه که من در برخورد با دیگر آموزگاران می بینم این است که حاجی بابایی برای فرهنگیان مدرسه ها،و زندگی و معیشت و منزلت آنها،کار چندانی نکرده است که هیچ،با سخنرانی های فراوان خود درباره ی جایگاه آنها در گستره ی آموزش- که البته تنها در سطح حرف باقی مانده اند- به گونه ای بر دلزدگی شان افزدوه است. بگذارید به یکی از همین ناسازگاری های گفتار و کردار ایشان اشاره ای کنم. چند سال پیش و دوران اصلاحات،در برخی مدرسه های کشور- آن هم البته تنها برای یک سال- برنامه ای به اجرا درآمد که آموزگاران هر مدرسه،مدیرشان را خودشان برگزینند. در چشم انداز این برنامه،گزینش مدیران منطقه ها و دیگر کارگزاران فرادست آموزشی نیز،دیده شده بود. با آمدن حاجی بابایی و سخنان بسیار ایشان از جایگاه آموزگاران،انتظار این بود که این برنامه دوباره زنده،و نیز به عنوان یکی از راهبردهای بنیادین دگرگونی در آموزش و پرورش،در سند ملی آموزش و پرورش هم آورده شود. باری،کسی که می خواهد جایگاه آموزگار را بهبود بخشد بایستی دامنه ی اختیارات او را نیز در مدیریت مدرسه و آموزش افزایش دهد. اما در دوران وزارت ایشان،نه تنها این برنامه،بلکه به جرآت می توان گفت که در این پیوند،هیچ برنامه دیگری،انجام نگرفت و حتی سخنی از آن نیز شنیده نشد و همچنان نمی شود.

اما بگذارید کمی از دشواری های معیشتی این روزهای فرهنگیان نیز بگویم،آنگاه روشن تر خواهد شد که اگر حاجی بابایی،نامزد انتخابات شود می تواند به پشتیبانی فرهنگیان دل ببندد یا نه. هم اکنون بیش از چهار ماه است که حق التدریس(اضافه کار)آموزگاران و برخی دیگر از دستمزدهای آنها پرداخت نگردیده است. نزدیک به یک سال است که اضافه کار نیروهای ستادی مدرسه ها(مدیران،معاونان و ...) پرداخت نشده،چندین ماه است که آموزش و پرورش،سهم بیمه ی طلایی فرهنگیان شاغل را نپرداخته،دستمزد آموزگارانی که در آزمون های نهایی خردادماه گذشته به این سو،حضور داشته اند- چه در حوزه های اجرایی و چه در حوزه های تصحیح برگه- واریز نشده،پاداش پایان خدمت فرهنگیان بازنشسته که برابر گفته ی وزیر قرار بود یک هفته پس از بازنشستگی پرداخت شود هنوز پس از گذشت ماه ها به دست شان نرسیده، دو سال است که از سرانه ی آموزشی مدرسه ها خبری نیست و تنها درصد ناچیزی از آن به برخی از مدرسه ها داده شده است. بر اینها همه،این را هم بیفزایید که در این چند سال که نرخ میانگین تورم رسمی،دست کم چیزی نزدیک به سی درصد اعلام شده و می شود،میانگین افزایش حقوق سالیانه ی فرهنگیان،نزدیک به ده – دوازده درصد انجام گرفته است،ناگفته پیداست که هم نرخ تورم رسمی،اختلاف چشمگیری با تورم واقعی دارد و هم افزایش قیمت کالاهای ضروری زندگی،بالاتر از نرخ تورم است. این افزایش زیر تورم رسمی،البته درست خلاف بند 125 قانون مدیریت خدمات کشوری انجام می گیرد که افزایش حقوق سالیانه ی کارمندان دولت را دست کم برابر تورم مقرر نموده است. در هفت سال گذشته،و در شهری مانند تهران،برابر گزارش مرکز آمار ایران،میزان اجاره بهای ماهانه مسکن،نزدیک به پنج و نیم برابر گردیده است. این در حالی است که شمار زیادی از فرهنگیان،مستآجرند و این افزایش جهشی اجاره بها،سخت بر زندگی آنها اثرات منفی گذاشته است. باری در این شرایط و در طول این چهل ماه وزارت حاجی بابایی،به هیچ رو دیده نشد که ایشان از وضعیت نابهنجار معیشتی آموزگاران سخنی بگوید و در پشتبانی از آنها،اعتراضی نماید. دست کم علی رضا علی احمدی،وزیر پیش از حاجی بابایی،آن هم در طول یک سال وزارت،دو- سه بار از وضعیت معیشتی فرهنگیان انتقاد نمود،اما گویی با رفتن ایشان و آمدن حاجی بابایی،تنها دشواری آموزش و پرورش شد تبدیل پنج سال دبستان به شش سال،و گذاشتن یکی- دو رایانه در هر مدرسه و "هوشمندسازی" آنها،آن هم با بهره گرفتن از کمک های مردمی!

http://www.armandaily.ir/?NPN_Id=241&pageno=7

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد