داستان یک وزارت

مهدی بهلولی،روزنامه بهار،26/9/91

از دو هفته پیش تاکنون،که رخداد تلخ آتش سوزی در کلاس درس روستای شین آباد شهرستان پیرانشهر رخ داد،توجه به آنچه در این سال ها،بر آموزش و پرورش گذشته و می گذرد،اهمیتی بیش از پیش یافت. به سخن دیگر،سوختن این کودکان بی گناه و کشته شدن یکی از آنها،عاملی شد که ذهن افراد بیشتری معطوف به واقعیت های درون آموزش و پرورش گردد و به جست و جو برآیند که مگر در آموزش و پرورش چه می گذرد که پیشامدهایی اینچنین،رفته– رفته دارد هنجار آموزش کشور می شود. به ویژه که این آتش سوزی،چندی پس از کشته شدن 26 دانش آموز و آموزگار بروجنی در جریان اردوهای راهیان نور روی داد. استیضاح وزیرهم،که گویا شماری از نمایندگان مجلس پیگیرش هستند می تواند فرصت دیگری فراهم آورد که پاره ای از این واقعیت ها،گسترده تر به گستره ی همگانی کشیده شوند

   

مهدی بهلولی،روزنامه بهار،26/9/91

از دو هفته پیش تاکنون،که رخداد تلخ آتش سوزی در کلاس درس روستای شین آباد شهرستان پیرانشهر رخ داد،توجه به آنچه در این سال ها،بر آموزش و پرورش گذشته و می گذرد،اهمیتی بیش از پیش یافت. به سخن دیگر،سوختن این کودکان بی گناه و کشته شدن یکی از آنها،عاملی شد که ذهن افراد بیشتری معطوف به واقعیت های درون آموزش و پرورش گردد و به جست و جو برآیند که مگر در آموزش و پرورش چه می گذرد که پیشامدهایی اینچنین،رفته– رفته دارد هنجار آموزش کشور می شود. به ویژه که این آتش سوزی،چندی پس از کشته شدن 26 دانش آموز و آموزگار بروجنی در جریان اردوهای راهیان نور روی داد. استیضاح وزیرهم،که گویا شماری از نمایندگان مجلس پیگیرش هستند می تواند فرصت دیگری فراهم آورد که پاره ای از این واقعیت ها،گسترده تر به گستره ی همگانی کشیده شوند. اما تا همین جا هم،ارزیابی من از آنچه در جامعه ی فرهنگیان می گذرد این است که حاجی بابایی در وزارتش،نمره ی پایینی دریافت کرده است. بنابراین چه استیضاح انجام بگیرد و حاجی بابایی به کنار رود،و چه نگیرد و بر مسند وزارت بماند،کارنامه ی وزارت ایشان،مردودی است. و این برای کسی که سال ها در دوران نمایندگی اش در مجلس شورای اسلامی،دل نگران آموزش و پرورش می نمود،به هیچ رو نمی تواند دستآورد ارزنده ای به شمار آید.

اما اگر بخواهیم به دنبال راز شکست حاجی بابایی برآییم،بی گمان به عامل هایی همچون شتابزدگی در اجرای برنامه ها،اولویت بندی نادرست پی گیری نابسامانی های آموزشی حتی بر پایه خود سند تحول راهبردی آموزش و پرورش،نشنیدن سخن سنجشگران و خرده گیران آموزشی،و ... برخواهیم خورد. ناگفته نماند که برخی از عامل های بنیادی این رخداد،چندان هم به خود وزیر،و آموزش و پرورش برنمی گردد. علی احمدی،وزیر پیشین آموزش و پرورش،در روزهای پایانی خدمت اش سخنانی گفت که در وارسی آموزش و پرورش و آنچه که پیرامون آن می گذرد،بسی روشنگر است :" این که من بارها برای گرفتن بودجه ی آموزش و پرورش،به گریه افتاده ام."(نقل به مضون) باری،تا زمانی که آموزش و پرورش،جایگاه شایسته ی خود را به دست نیاورد،کسری بودجه،حقوق ناچیز آموزگاران،ساختمان فرسوده و تخریبی 30-40 درصد ازمدرسه ها،و...نمی گذارند که هیچ وزیری دستآورد درخشانی از خود برجای بگذارد. ولی،از این نکته که بگذریم،از دید من،کاستی بزرگ مدیریت حاجی بابایی،پیوند سست او با بدنه ی آموزش و پرورش،و دور بودن فضای اندیشگی ایشان از فرهنگ چیره بر آموزش و پرورش کنونی است.

حاجی بابایی در آغاز وزارتش،یک کار مفید انجام داد و آن برقراری بیمه طلایی فرهنگیان شاغل بود،گرچه گویا این برنامه،تنها به آموزش و پرورش اختصاص نداشته و ندارد اما به هر رو،درآمد و آغازی چشمگیر بود. اما شوربختانه،کارهای مفید او،به همین یکی پایان گرفت! و پس از آن هر چه کرد،خراب از آب درآمد. به یک باره و بدون پشتوانه ی نظری نیرومندی،پنج سال دبستان را به شش سال تبدیل کرد،بی آنکه کمی اندیشیده شود که چگونه یک آموزگار دبستان،می تواند از پس کتاب هایی همانند و نزدیک پایه اول راهنمایی گذشته برآید؟ چگونه می توان در دبستان های ما،رایانه آموزش داد و چگونه می توان به ساختمان دبستان ها،کلاس اضافه و کارگاه و سایت رایانه افزود؟ و البته بسیار پرسش های دیگر. پنج شنبه ها را تعطیل کرد و ساعت های آموزشی این روز را به زنگ چهارم روزهای دیگر برد،بی آنکه بررسی شود که آیا این مساله به افت آموزشی بیشتر می انجامد یا نه،و آیا مدرسه های ما،امکانات و شرایط نگهداری درست دانش آموزان را دارند؟ برای نمونه آیا در مدرسه های ما جایی هست که دانش آموز کمی استراحت کند و یا نهار بخورد؟ آیا درس های نظری و خسته کننده ی ما،توان بیشتری برای نگهداشت یک زنگ بیشتر دانش آموزان می گذارند؟

یا یکی دیگر از کارهای بسیار شگفت و پرسش برانگیز حاجی بابایی،این بود که پیش از انتخابات گذشته ی مجلس شورای اسلامی در دی ماه سال 90،به یک باره به میانگین 120000 تومان به حقوق فرهنگیان شهرستان ها افزود،زیر نام حق بدی آب و هوا،اما پس از انتخابات،همه اش کسر گردید و بدی آب و هوا دوباره به حال پیش برگشت! فرهنگیان مانده بودند که چنین نوسان و دگرگونی شگفتی را چگونه دریابند؟ و البته همه ی این کارها،ضربتی انجام گرفت و بدون دیدگاه آموزگاران به پیش رفت - و دارد می رود. در سراسر این دوره نیز،آموزگاران یک ریز و هر روز از دگرگونی های بنیادین در آموزش و پرورش می شنیدند،اما در پیرامون خود،از این همه تغییرات بنیادی،چیزی نمی دیدند. اگر برخی از وزیران گذشته،دست کم ظاهری هم که شده بود گاهی از وضعیت بد معیشتی آموزگاران می گفتند و از سخت افزار و نرم افزار آموزشی کهنه گلایه ای می کردند،حاجی بابایی درست برعکس،در گفتار و نوشتار،و همیشه و همه جا،از وضع درست و بسامان آموزش سخن می گفت- و البته همچنان می گوید.

از این رو،می توان گفت حاجی بابایی،پیوند درستی با بدنه ی آموزش و پرورش برقرار نساخت. اگر روزگاری یکی از نمایندگان پر جنبش و جوش دفاع از حقوق فرهنگیان می نمود،به روزگار وزارت،تنها به دنبال برخی دگرگونی های صوری و ساختاری برآمد که می توان گفت هیچ کدام از دردهای واقعی آموزش و پرورش را درمان نمی کند که هیچ،بی گمان بر آشفتگی های این دستگاه نابسامان خواهد افزود. از این رو،حاجی بابایی،که می توانست با شناخت و آشنایی که با فرهنگیان داشت،گام هایی هر چند کوچک،در بهبود آموزش بردارد،پس از سه سال وزارت به جایی رسیده است که هر روز باید نگران باشد که دانش آموز و آموزگاری کشته نشود،مدرسه ای آتش نگیرد،آموزگاری دانش آموزی را بدجور نزند و...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد