نقش معلمان در تغییر ساختار آموزشی

 

نقش معلمان در تغییر ساختار آموزشی
محمد رضا نیک نژاد،شماره 28 هفته نامه آسمان ،مهرماه 91
 
دوره وزارت حاجی بابایی بر آموزش و پرورش در سنجش با دیگر وزیران این نهاد،در برخی جنبه ها یکسان و در برخی زمینه ها بسیار متفاوت است. در هیچ دورانی آموزش و پرورش دگرگونی هایی به این گستردگی و شتاب را تجربه نکرده و بی چون و چرا رکورد این گونه مدیریت،برازنده این وزیر برآمده از مجلس است.
اما رویه یکسان حاکم بر آموزش و پرورش که وابستگی چندانی به اندیشه و رفتار وزیران ندارد،بحساب نیاوردن جایگاه معلم در فرآیند تصمیم سازی های کلان و احساس بی نیازی به همیاری و همکاری فرهنگیان در گام های نخست برنامه ریزی درسامانه آموزشی است. نگاه مسئولان فرادست آموزشی به فرهنگیان،نگاهی کارفرمایانه و از بالا به پایین است. آنها معلمان را "کارگران آموزشی" می دانند که تنها کارکردشان اجرای سیاست های مقامات فرادست است. این نگاه فرهنگیان را ماشین های سخنگویی می داند که دستورهای بازتاب یافته در بخشنامه ها را باید مو به مو و بی چون و چرا اجرا کنند.

نقش معلمان در تغییر ساختار آموزشی                       
  
محمد رضا نیک نژاد،شماره 28 هفته نامه آسمان ،مهرماه 91 
 
    دوره وزارت حاجی بابایی بر آموزش و پرورش در سنجش با دیگر وزیران این نهاد،در برخی جنبه ها یکسان و در برخی زمینه ها بسیار متفاوت است. در هیچ دورانی آموزش و پرورش دگرگونی هایی به این گستردگی و شتاب را تجربه نکرده و بی چون و چرا رکورد این گونه مدیریت،برازنده این وزیر برآمده از مجلس است.
اما رویه یکسان حاکم بر آموزش و پرورش که وابستگی چندانی به اندیشه و رفتار وزیران ندارد،بحساب نیاوردن جایگاه معلم در فرآیند تصمیم سازی های کلان و احساس بی نیازی به همیاری و همکاری فرهنگیان در گام های نخست برنامه ریزی درسامانه آموزشی است. نگاه مسئولان فرادست آموزشی به فرهنگیان،نگاهی کارفرمایانه و از بالا به پایین است. آنها معلمان را "کارگران آموزشی" می دانند که تنها کارکردشان اجرای سیاست های مقامات فرادست است. این نگاه فرهنگیان را ماشین های سخنگویی می داند که دستورهای بازتاب یافته در بخشنامه ها را باید مو به مو و بی چون و چرا اجرا کنند. اگر از شکسته نفسی های مسئولان در ارزش و شان معلمان بگذریم، رویه همیشگی آنها دور نگهداشتن معلمان از کانون های سیاست گذار آموزش و پرورش است. برای نمونه شورای عالی آموزش و پرورش- که نهادی تصمیم ساز در سیاست گذاری های کلان آموزشی است- از مسئولان بلندپایه آموزشی کشور سامان یافته است. بنا بر قانون باید دو معلم در فرآیندی انتخابی و به نمایندگی از فرهنگیان،عضو شورا باشند.کمترین کارکرد ابن دو تن بازتاب دغدغه های واقعی فرهنگیان به شورا بوده ومی توانند مصوبات شورا را با دیدگاه های معلمان بعنوان مجریان سیاست های آن شورا،هماهنگ تر نمایند. اما چندین سال است که این دو تن از میان نیروهای ستادی وزارتخانه برگزیده شده و اگرچه به نام معلم در این شورا وارد می شوند اما رایشان به کام مسئولان است.
در سه سال گذشته نیز شاهد دامنه دار ترین دگرگونی های ساختاری در بدنه آموزش و پرورش بوده ایم و در پیگیری این دگرگونی ها کمترین اعتنایی به فرهنگیان نشده است. این نادیده انگاری،پیامدهای ناگواری در دستیابی به هدف های جزئی برنامه ها خواهد داشت. بی اعتنایی به معلمانِ عموما تحصیلات کرده که دست کم خود را در گستره های آموزشی صاحب نظر می دانند،گران می آید و هنگامی که حس کنند در فرآیندهای آموزشی دغدغه هایشان حساب بیامده است،در همخوانی با برنامه ها و اجرایشان مقاومت نشان می دهند و دستیابی به هدف ها را با چالش های جدی روبرو خواهند ساخت.بارها از معلمان شنیده می شود که" فلان برنامه را کسانی ریخته اند که کمترین تجربه ی کلاسی را ندارند. و این دیدگاه پر بی راه هم نیست زیرا برخی طرح های بازتاب یافته در بخشنامه ها آنچنان از تجربه های آموزشی دورند که هیچگاه به اجرا درنمی یابند. ناگفته نماند که نمی توان برای هر تغییری، از یک میلیون فرهنگی نظرخواهی نمود،این کار نه شدنی است و نه لازم. مسئولان باید برای آگاهی از دیدگاه های فرهنگیان،در اندیشه توانمند سازی نهادهای صنفی و ریشه دار در آموزش و پرورش باشند تا در یک روند دموکراتیک پس از ورود شماری از نمایندگان واقعی معلمان به نهاد های سیاست گذار،با بر قراری برهم کنشی سازنده میان فرهنگیان و مسئولان،برنامه های کلان را در این سامانه تاثیرگذار اجتماعی به پیش برند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد